گه میگفتم که من امیرم خود را (66)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۵/۲۷
-
اندازه متن
+
گه میگفتم که من امیرم خود را
گه نالهکنان که من اسیرم خود را
آن رفت و از این پس نپذیرم خود را
بگرفتم این که من نگیرم خود را
از آتش تو فتاده جانم در جوش (997)
از آتش تو فتاده جانم در جوش وز باده تو شده است جانم مدهوش
از حسرت…
مولانا 
