ابرم، همه اما به چمن رو کرده
-
اندازه متن
+
ابرم، همه اما به چمن رو کرده
شمعم، همه جان خویش اما خورده
از غیرم امید چه می باید داشت
چون من همه از خویشتنم آزرده.
ابرم، همه اما به چمن رو کرده
شمعم، همه جان خویش اما خورده
از غیرم امید چه می باید داشت
چون من همه از خویشتنم آزرده.
اول، به ره سفسطه مفهومم ساخت پس با روش فلسفه ، محکومم ساخت
فی الجمله بسی…
گفتم به رهت، گفت نیاشفتن به گفتم به غمت، گفت دمی خفتن به
گفتم: به کس…

