افروخت که افروختنم آموزد
-
اندازه متن
+
افروخت که افروختنم آموزد
آموخت که آموختم آموزد.
چون اینهمه کرد روی بنهفت و برفت
تا در غم خود سوختنم آموزد
افروخت که افروختنم آموزد
آموخت که آموختم آموزد.
چون اینهمه کرد روی بنهفت و برفت
تا در غم خود سوختنم آموزد
گفتم سببی ساز که باز آیی زود افروخت چو آتش و زجا رفت چو دود
پایان…
آبادی از آتش است گویند و عذاب و آبادم از این دو خواهد آن درخوشاب
با…

