افروخت که افروختنم آموزد
-
اندازه متن
+
افروخت که افروختنم آموزد
آموخت که آموختم آموزد.
چون اینهمه کرد روی بنهفت و برفت
تا در غم خود سوختنم آموزد
افروخت که افروختنم آموزد
آموخت که آموختم آموزد.
چون اینهمه کرد روی بنهفت و برفت
تا در غم خود سوختنم آموزد
در کنار رودخانه میپلکد سنگ پشت پیر. روز، روز آفتابی است. صحنه ی آییش گرم است. سنگ پشت پیر در…
گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر گفتم: دیدم. گفت: به ویرانه نگر
با حکمش گردیدم…