با ابر بهار گفتم: ای ابر بهار
-
اندازه متن
+
با ابر بهار گفتم: ای ابر بهار
برخار بنان بهر چهب گشایی بار؟
خندید و گریست ابرو گفت: ای غمخوار
در پیش عطای ما چه گلزار و چه خار.
با ابر بهار گفتم: ای ابر بهار
برخار بنان بهر چهب گشایی بار؟
خندید و گریست ابرو گفت: ای غمخوار
در پیش عطای ما چه گلزار و چه خار.
در بستهام شب است تاریک هم چو گور با آن که دور ازو نه چنانم او از من است دور.…
بر سر قایقش اندیشهکنان قایقبان دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد: اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی…

