بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود
-
اندازه متن
+
بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود
در خرمن آتش زده اش دود اندود
یعنی که زرفتگان چه مانده است نشان
از ما، پس ما، نیز همین خواهد بودش
بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود
در خرمن آتش زده اش دود اندود
یعنی که زرفتگان چه مانده است نشان
از ما، پس ما، نیز همین خواهد بودش
آتش زدهام، مرا نمیگیرد خواب، دریا صفتم، زمن نمی کاهد آب،
خاک در دوستم، گرم باد…
آینه شدم به روی بگرفت مرا وز خویش شدم به موی بگرفت مرا
روی وی و…

