بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود
-
اندازه متن
+
بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود
در خرمن آتش زده اش دود اندود
یعنی که زرفتگان چه مانده است نشان
از ما، پس ما، نیز همین خواهد بودش
بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود
در خرمن آتش زده اش دود اندود
یعنی که زرفتگان چه مانده است نشان
از ما، پس ما، نیز همین خواهد بودش
گفتم رخ تو؟ خراجیش چو نیست؟ گفتم دل من؟ گفت علاجیش چو نیست؟
گفتم سخن من…
گفتم چه دهان گفت چنین جوش مکن گفتم چه میان گفت فراموش مکن
گفتم اگرم حرف…