صد کشت به آب و دانه انباشته بود
-
اندازه متن
+
صد کشت به آب و دانه انباشته بود
انباشته را نکو چنان داشته بود
در آخر کار بین به فضل شیطان
گویی که نه دانه ای در آن کاشته بود
صد کشت به آب و دانه انباشته بود
انباشته را نکو چنان داشته بود
در آخر کار بین به فضل شیطان
گویی که نه دانه ای در آن کاشته بود
سر برکشی از فراز دیوار، که چه؟ بنمایی بر مردم دیدار، که چه؟
چون پا ندهد…
شب، شب پرهام از پس شیشه مضطر می کوبد بال و می تکاند پیکر
در خانه…

