گفتم که بدان دهان همه شیرینی
-
اندازه متن
+
گفتم که بدان دهان همه شیرینی
حیف است زخلق در نهان بنشینی
گفتا نظر تو بود کوته در راه
سر برکنی ار ز ره مرا می بینی
گفتم که بدان دهان همه شیرینی
حیف است زخلق در نهان بنشینی
گفتا نظر تو بود کوته در راه
سر برکنی ار ز ره مرا می بینی
با خم گفتم چیست که خاموش شدی، نادیده هنوز اربعین، گوش شدی؟
خم گفت تو را…
دل دید چو در ناوک چشم تو چههاست جا برد به گیسوی تو کانجاش پناست
چندان…

