از بالا زمین زیباست به پنجره خیره نمان
-
اندازه متن
+
از بالا زمین زیباست
به پنجره خیره نَمان
شیرت را بنوش وُ
آن سوی پنجره را ببین.
مثلن همان رشته کوهِ نارنجی
او یک ظهر معشوقهی من بود
که پشت به آفتاب خوابش بُرد.
یا همین درخت که چشمهایش رو به ما وُ
دستهایش رو به آسمان است
هنوز دوستم دارد.
چشمهایت را از شیشه جدا کن
به ابرها بچسبان
مهم نیست
به شکلِ کدام حیوان درآمدهاند
نگاه کن که دیگر اشک نمیریزند
مَردُم فریاد نمیکِشَند
به جای انسان
شاخههای گُل در پیادهرو راه میروند
در هر قطرهی شیر
تکهای ابر پنهان شده
شیرت را بنوش
وَ از این قفسِ 65 متری پرواز کن.
پوریا پلیکان