آکادمی شعر پلیکان

و رودخانه‌ای عظیم از درونم می‌گذرد

- اندازه متن +

این روزها
احساس می‌کنم
بیش از اندازه گودم
و رودخانه‌ای عظیم از درونم می‌گذرد

می‌توانی در من شنا کنی
ماهی بگیری
آبتنی کنی
حتا می‌توانی در من دراز بکشی
به صدای آتشی گوش دهی
و آرام آرام در مرگ فرو روی

می‌توانی دوباره زنده شوی
دوباره بمیری
و جنازه‌های زیادی را تلنبار کنی
اما نمی‌توانی این گودیِ عظیم را
به اندازه‌ی کوه بالا بیاوری

این روزها
بیش از اندازه گود است
و من با تمامِ گودی‌ام
پیشِ این روزها چیزی ورم کرده‌ام

باور کن
گودیِ این روزها
با شعر و بوسه و چای مرتفع نمی‌شود

ثانیه‌ها گودند
و چِک‌چِکی که از ساعت می‌شنوی
صدای عقربه‌ی ثانیه‌شمار نیست
صدایِ فرو افتادنِ قطره‌های آب است
در عمیقِ خاطره‌های نم گرفته‌ام

ورمی در گودیِ این روزها گیر کرده
بزرگ می‌شود اما نمی‌ترکد
من آن وَرمِ گودم
در گلویِ این روزها

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×