لاحول ولا دور کند آن غم را (67)
-
اندازه متن
+
لاحول ولا دور کند آن غم را
گر دیو رسد جان بنی آدم را
آن کز دم لاحول ولا غمگین شد
لا حول ولا فزون کند آن دم را
لاحول ولا دور کند آن غم را
گر دیو رسد جان بنی آدم را
آن کز دم لاحول ولا غمگین شد
لا حول ولا فزون کند آن دم را
بر آستانه اسرار آسمان نرسد به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
گمان عارف در…
ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی نهاده جام چو خورشید بر کف دستی
ز نوبهار رخش…