یک جرعه می کهن ز ملکی نو به (156)
-
اندازه متن
+
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هرچه نه می طریق بیرون شو به
در دست به از تخت فریدون صد بار
خشت سر خم ز ملک کیخسرو به
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هرچه نه می طریق بیرون شو به
در دست به از تخت فریدون صد بار
خشت سر خم ز ملک کیخسرو به
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم پس بی می و معشوق خطائیست عظیم
…
خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت…

