آن سر که بود بیخبر از می خسبد (484)
-
اندازه متن
+
آن سر که بود بیخبر از می خسبد
آنکس که خبر یافت از او کی خسبد
میگوید عشق در دو گوشم همه شب
ای وای بر آن کسی که بیوی خسبد
آن سر که بود بیخبر از می خسبد
آنکس که خبر یافت از او کی خسبد
میگوید عشق در دو گوشم همه شب
ای وای بر آن کسی که بیوی خسبد
گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت
گفتا…
ای آنکه مرا به لطف بنواختهای در دفع کنون بهانهای ساختهای
گر با همگان عشق چنین…

