آکادمی پلیکان

از بهر خدا بنگر در رویِ چو زر جانا (85)

- اندازه متن +

از بهر خدا بنگر در رویِ چو زر جانا
هر جا که روی ما را با خویش ببر جانا

چون در دل ما آیی تو دامن خود برکش
تا جامه نیالایی از خون جگر جانا

ای ماه برآ آخر بر کوریِ مه‌رویان
ابری سیه اندرکش در روی قمر جانا

زان روز که زادی تو ای لب‌شکر از مادر
آوه که چه کاسد شد بازار شکر جانا

گفتی که سلام علیک بگرفت همه عالم
دل سجده درافتاده جان بسته کمر جانا

چون شمع بُدم سوزان هر شب به سحر کُشته
امروز بنشناسم شب را ز سحر جانا

شمس الحق تبریزی شاهنشه خون‌ریزی
ای بحر کمربسته پیش تو گهر جانا

میانگین امتیازات ۵ از ۵
قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×