ای چون علم سپید در صحرائی (1717)
-
اندازه متن
+
ای چون علم سپید در صحرائی
ای رحمت در رسیده از بالائی
من در هوس تو میپزم حلوائی
حلوا بنگر به صورت سودائی
ای چون علم سپید در صحرائی
ای رحمت در رسیده از بالائی
من در هوس تو میپزم حلوائی
حلوا بنگر به صورت سودائی
پرده دل میزند زهره هم از بامداد مژده که آن بوطرب داد طربها بداد
بحر کرم…
عشق آمد و گفت تا بر او باشم رخسارهٔ عقل و روح را بخراشم
میامد و…