بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست (256)
-
اندازه متن
+
بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست
دانستن او نه درخور پایهٔ ماست
در معرفتش همین قدر میدانم
ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست
بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست
دانستن او نه درخور پایهٔ ماست
در معرفتش همین قدر میدانم
ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست
میآیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن برکندهای به خشم دل از یار مهربان
از…

