تا جان دارم بندهٔ مرجان توام (1190)
-
اندازه متن
+
تا جان دارم بندهٔ مرجان توام
دل جمع از آن زلف پریشان توام
ای نای بنال مست افغان توام
وی چنگ خمش مشو که مهمان توام
تا جان دارم بندهٔ مرجان توام
دل جمع از آن زلف پریشان توام
ای نای بنال مست افغان توام
وی چنگ خمش مشو که مهمان توام
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی
ای زنده کننده هر دلی…
این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه میشود بی هوسی مکن ببین کز هوسی چه میشود

