تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود (615)
-
اندازه متن
+
تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گوئیکه مرا نیست به جز خاک بدست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گوئیکه مرا نیست به جز خاک بدست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم…
ز مهجوران نمیجویی نشانی کجا رفت آن وفا و مهربانی
در این خشکی هجران ماهیانند بیا…

