تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود (615)
-
اندازه متن
+
تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گوئیکه مرا نیست به جز خاک بدست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گوئیکه مرا نیست به جز خاک بدست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
تا با خودی دوری ارچه هستی با من ای بس دوری که از تو باشد تا من
میگفت چشم شوخش با طره سیاهش من دم دهم فلان را تو درربا کلاهش
یعقوب را…