دل با هوس تو زاد و بودی دارد (691)
-
اندازه متن
+
دل با هوس تو زاد و بودی دارد
با سایهٔ تو گفت و شنودی دارد
لاحول همی کنم ولیکن لاحول
در عشق گمان مکن که سودی دارد
دل با هوس تو زاد و بودی دارد
با سایهٔ تو گفت و شنودی دارد
لاحول همی کنم ولیکن لاحول
در عشق گمان مکن که سودی دارد
از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست کز غیرت لطف آن جان در قلقی ماندهست
بنوشته…
بر عاشقان فریضه بوَد جستجوی دوست بر روی و سر چو سیل دوان تا به جوی دوست

