دل را بدهم پند که عمدا نرود (698)
-
اندازه متن
+
دل را بدهم پند که عمدا نرود
پیش بت شنگ من از آنجا نرود
لب میگزد آن بت که کجا افتادی
او کیست که باشد که رود یا نرود
دل را بدهم پند که عمدا نرود
پیش بت شنگ من از آنجا نرود
لب میگزد آن بت که کجا افتادی
او کیست که باشد که رود یا نرود
من بندهٔ مستی که بود دست زنان دورم ز کسی که او بود مست زنان
باری…
آمد دی دیوانه و شبهای دراز مائیم و شب تیره و سودای دراز
ما را سر…