دوش از قمر تو آسمان مینوشید (702)
-
اندازه متن
+
دوش از قمر تو آسمان مینوشید
وز آب حیات تو جهان مینوشید
زان آب حیاتی که حیاتست مزید
در هرچه حیات بود آن مینوشید
دوش از قمر تو آسمان مینوشید
وز آب حیات تو جهان مینوشید
زان آب حیاتی که حیاتست مزید
در هرچه حیات بود آن مینوشید
آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم بر گرد حوالیگه آن خانه بگردیم
ماییم…
دل در پی دلدار بسی تاخت و نشد هر خشک و تری که داشت درباخت و نشد