دی چشم تو رای سحر مطلق میزد (706)
-
اندازه متن
+
دی چشم تو رای سحر مطلق میزد
روی تو ره گنبد از رق میزد
تا داشتی آفتاب در سایهٔ زلف
جان بر صفت ذره معلق میزد
دی چشم تو رای سحر مطلق میزد
روی تو ره گنبد از رق میزد
تا داشتی آفتاب در سایهٔ زلف
جان بر صفت ذره معلق میزد
خوش میسازی مرا و خوش میسوزی خوش پرده همی دری و خوش میدوزی
آموختیم جوانی اندر…
هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و…