رفتم بر یار از سر سر دستی (1884)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۴/۳۱
-
اندازه متن
+
رفتم بر یار از سر سر دستی
گفتا ز درم برو که این دم مستی
گفتم بگشای در که من مست نیم
گفتا که برو چنانکه هستی هستی
میانگین امتیازات ۵ از ۵
معشوق شرابخوار و بیسامانست (415)
معشوق شرابخوار و بیسامانست خونخواره و شوخ و شنگ و نافرمانست
کفر سر جعد آن صنم…
مولانا