رفتم به طبیب گفتم ای بینائی (1885)
-
اندازه متن
+
رفتم به طبیب گفتم ای بینائی
افتادهٔ عشق را چه میفرمایی
ترک صفت و محو وجودم فرمود
یعنی که ز هر چه هست بیرون آئی
رفتم به طبیب گفتم ای بینائی
افتادهٔ عشق را چه میفرمایی
ترک صفت و محو وجودم فرمود
یعنی که ز هر چه هست بیرون آئی
تو جان مایی، ماه سمایی فارغ ز جمله اندیشهایی
جویی ز فکرت، داروی علت فکرست اصل…

