عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت (366)
-
اندازه متن
+
عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی کیش گرفت
چون در سرشان جایگهِ پند ندید
پای همه بوسید و رَهِ خویش گرفت
عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی کیش گرفت
چون در سرشان جایگهِ پند ندید
پای همه بوسید و رَهِ خویش گرفت
گران جانی مکن ای یار برگو از آن زلف و از آن رخسار برگو
ز باغ…
گویند که فردوس برین خواهد بود آنجا می ناب و حور عین خواهد بود
پس ما…

