عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت (366)
-
اندازه متن
+
عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی کیش گرفت
چون در سرشان جایگهِ پند ندید
پای همه بوسید و رَهِ خویش گرفت
عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی کیش گرفت
چون در سرشان جایگهِ پند ندید
پای همه بوسید و رَهِ خویش گرفت
هان ای دل تشنه، جوی را جویان باش بیپای میای و دایما پویان باش
با آنکه…
چو بی گه آمدی باری درآ مردانه ای ساقی بپیما پنج پیمانه به یک پیمانه ای ساقی

