آکادمی پلیکان

مانده شده‌ست گوش من از پی انتظار آن (1832)

- اندازه متن +

مانده شده‌ست گوش من از پی انتظار آن
کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان

خوی شده‌ست گوش را گوش ترانه نوش را
کو شنود سماع خوش هم ز زمین هم آسمان

فرع سماع آسمان هست سماع این زمین
و آنک سماع تن بود فرع سماع عقل و جان

نعره رعد را نگر چه اثر است در شجر
چند شکوفه و ثمر سر زده اندر آن فغان

بانگ رسید در عدم گفت عدم بلی نعم
می نهم آن طرف قدم تازه و سبز و شادمان

مستمع الست شد پای دوان و مست شد
نیست بد او و هست شد لاله و بید و ضیمران

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×