مستی ز ره آمد و بما در پیوست (414)
-
اندازه متن
+
مستی ز ره آمد و بما در پیوست
ساغر میگشت در میان دست بدست
از دست فتاد ناگهان و بشکست
جامی چه زید میانهٔ چندین مست
مستی ز ره آمد و بما در پیوست
ساغر میگشت در میان دست بدست
از دست فتاد ناگهان و بشکست
جامی چه زید میانهٔ چندین مست
جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی من دم نزنم زیرا دم مینزند ماهی
بر خیمهٔ…
تو نقشی نقش بندان را چه دانی تو شکلی پیکری جان را چه دانی
تو خود…

