من چوب گرفتم به کفم عود آمد (829)
-
اندازه متن
+
من چوب گرفتم به کفم عود آمد
من بد کردم بدیم مسعود آمد
گوید که در صفر سفر نیکو نیست
کردم سفر و مرا چنین سود آمد
من چوب گرفتم به کفم عود آمد
من بد کردم بدیم مسعود آمد
گوید که در صفر سفر نیکو نیست
کردم سفر و مرا چنین سود آمد
گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز گرچه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز
ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز جانها همه اقوال تو از روی نیاز
ای لعل…

