هر لقمهٔ خوش که بر دهان میگردد (852)
-
اندازه متن
+
هر لقمهٔ خوش که بر دهان میگردد
میجوشد و صافش همه جان میگردد
خورشید و مه و فلک از آن میگردد
تا هرچه نهان بود عیان میگردد
هر لقمهٔ خوش که بر دهان میگردد
میجوشد و صافش همه جان میگردد
خورشید و مه و فلک از آن میگردد
تا هرچه نهان بود عیان میگردد
دلدار من در باغ دی میگشت و میگفت ای چمن صد حور خوش داری ولی بنگر یکی داری…

