پائی که همی رفت به شبستان سر مست (239)
-
اندازه متن
+
پائی که همی رفت به شبستان سر مست
دستی که همی چید ز گل دسته بدست
از بند و گشاد دهن دام اجل
آن دست بریده گشت و آن پای شکست
پائی که همی رفت به شبستان سر مست
دستی که همی چید ز گل دسته بدست
از بند و گشاد دهن دام اجل
آن دست بریده گشت و آن پای شکست
سجده کردند و بگفتند ای کریم…
سیمبرا ز سیم تو سیمبرم به جان تو وز می نو که دادهای جان نبرم به جان تو
…

