چندان گفتی که از بیان بگذشتی (1832)
-
اندازه متن
+
چندان گفتی که از بیان بگذشتی
چندان گشتی بگرد آن کان گشتی
کشتی سخن در آب چندان راندی
نی تخته بماند نی تو و نی کشتی
چندان گفتی که از بیان بگذشتی
چندان گشتی بگرد آن کان گشتی
کشتی سخن در آب چندان راندی
نی تخته بماند نی تو و نی کشتی
ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر وی آنک در ضمیری آنی و چیز دیگر
اسرار…
تا سر نشود یقین که سرکش نشود وان دلبر برگزیده سرکش نشود
آن چشمه آبست چه…

