چون روز وصال یار ما نیست پدید (639)
-
اندازه متن
+
چون روز وصال یار ما نیست پدید
اندک اندک ز عشق باید ببرید
میگفت دلم که این محالست محال
سر پیش فکنده زیر لب میخندید
چون روز وصال یار ما نیست پدید
اندک اندک ز عشق باید ببرید
میگفت دلم که این محالست محال
سر پیش فکنده زیر لب میخندید
آینهٔ جان شده چهرهٔ تابان تو هر دو یکی بودهایم، جان من و جان تو
ماهِ…