گر من مستم ز روی بدکرداری (1927)
-
اندازه متن
+
گر من مستم ز روی بدکرداری
ای خواجه برو تو عاقل و هشیاری
تو غره به طاعتی و طاعت داری
این آن سر پل نیست که میپنداری
گر من مستم ز روی بدکرداری
ای خواجه برو تو عاقل و هشیاری
تو غره به طاعتی و طاعت داری
این آن سر پل نیست که میپنداری
پر ده آن جام می را ساقیا بار دیگر نیست در دین و دنیا همچو تو یار دیگر
…
آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا توی بار تو ده شکسته را بارگه وفا توی
…

