گفتم به طبیب دارویی فرمایی (1934)
-
اندازه متن
+
گفتم به طبیب دارویی فرمایی
نبضم بگرفت از سر دانایی
گفتا که چه درد میکند بنمایی
بردم دستش سوی دل سودایی
گفتم به طبیب دارویی فرمایی
نبضم بگرفت از سر دانایی
گفتا که چه درد میکند بنمایی
بردم دستش سوی دل سودایی
بزم و شراب لعل و خرابات و کافری مُلک قلندرست و قلندر از او بری
گویی:…