بیا با ما مَوَرز این کینهداری (447)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
-
اندازه متن
+
بیا با ما مَوَرز این کینهداری
که حق صحبت دیرینه داری
نصیحت گوش کن کاین در بسی به
از آن گوهر که در گنجینه داری
ولیکن کی نمایی رخ به رندان؟
تو کز خورشید و مه آیینه داری
بدِ رندان مگو ای شیخ و هُش دار
که با حکم خدایی کینه داری
نمیترسی ز آه آتشینم؟
تو دانی خرقهٔ پشمینه داری؟
به فریاد خمار مفلسان رس
خدا را گر میِ دوشینه داری
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
دَمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد (151)
دَمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد به می بفروش دلقِ ما کز این بهتر…
حافظ 
