طفلی غنوده در بر من بیمار
طفلی غنوده در بر من بیمار
با گونههای سرخ تب آلوده
با گیسوان در هم آشفته
تا نیمه شب ز درد نیاسوده
هر دم میان پنجهی من لرزد
انگشتهای لاغر و تبدارش
من ناله می کنم که خداوندا
جانم بگیر و کم بده آزارش
گاهی میان وحشت تنهایی
پرسم ز خود که چیست سرانجامش
اشکم به روی گونه فرو غلتد
چون بشنوم ز نالهی خود نامش
ای اختران که غرق تماشایید
این کودک منست که بیمارست
شب تا سحر نخفتم و می بینید
این دیدهی منست که بیدارست
یاد آیدم که بوسه طلب میکرد
با خنده های دلکش مستانه
یا می نشست با نگهی بی تاب
در انتظار خوردن صبحانه
گاهی به گوش من رسد آوایش
ماما دلم ز فرط تعب سوزد
بینم درون بستر مغشوشی
طفلی میان آتش تب سوزد
شب خامُش است و در بر من نالد
او خسته جان ز شدت بیماری
بر اضطراب و وحشت من خندد
تک ضربه های ساعت دیواری
لای لای ای پسر کوچک من
لای لای ای پسر کوچک من دیده بربند ، که شب آمده است دیده بر بند ، که…
"طفلی غنوده در بر من بیمار" یا "بیمار" ؟
نام اصلی این اثر "بیمار" است اما در میان مردم به "طفلی غنوده در بر من بیمار" نیز شهرت دارد.
فروغ فرخزاد 
