دیوار چنانکه هست انداختهاند
-
اندازه متن
+
دیوار چنانکه هست انداختهاند
وز ما و شما خشت در آن ساختهاند
دعوای من و تواش کند کج و راست
بنیاد همان است که پرداختهاند
گفتم : اگرم دست دهد صحبت دوست
گفتم : اگرم دست دهد صحبت دوست از تن به در اندازم جان و رگ و پوست.
آمد سحر وهنوز هشیارم من
آمد سحر وهنوز هشیارم من خفتند همه کسان و بیدارم من
گیرنده ی هر صداستم من…
