مائیم که پوستین بگازر دادیم (1319)
-
اندازه متن
+
مائیم که پوستین بگازر دادیم
وز دادن پوستین بگازر شادیم
در بحر غمی که ساحل و قعرش نیست
نظارهگر آمدیم و پست افتادیم
مائیم که پوستین بگازر دادیم
وز دادن پوستین بگازر شادیم
در بحر غمی که ساحل و قعرش نیست
نظارهگر آمدیم و پست افتادیم
سخن به نزد سخندان بزرگوار بود ز آسمان سخن آمد سخن نه خوار بود
سخن چو…
عشقی دارم پاکتر از آب زلال این باختن عشق مرا هست حلال
عشق دگران بگردد از…

