ز اول که حدیث عاشقی بشنودم (1245)
-
اندازه متن
+
ز اول که حدیث عاشقی بشنودم
جان و دل و دیده در رهش فرسودم
گفتم که مگر عاشق و معشوق دواند
خود هر دو یکی بود من احول بودم
ز اول که حدیث عاشقی بشنودم
جان و دل و دیده در رهش فرسودم
گفتم که مگر عاشق و معشوق دواند
خود هر دو یکی بود من احول بودم
هله نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟
در…

