حسنت که همه جهان فسونش بگرفت (282)
-
اندازه متن
+
حسنت که همه جهان فسونش بگرفت
دردِ حسدِ حسود چونش بگرفت
سرخیِ رخم ز گرمی و خشکی نیست
از بس که عاشق گَشت خونش بگرفت
حسنت که همه جهان فسونش بگرفت
دردِ حسدِ حسود چونش بگرفت
سرخیِ رخم ز گرمی و خشکی نیست
از بس که عاشق گَشت خونش بگرفت
چنان مست است از آن دم جان آدم که نشناسد از آن دم جان آدم
ز…
گرْم در گفتار آمد آن صنم اَین الفرار بانگ خیزاخیز آمد در عدم این الفرار
صد…

