آکادمی پلیکان

طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی (3203)

- اندازه متن +

طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی
لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی

سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی
سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی

ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم
نصب عینی خیالکم لیس حسناه یختبی

جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او
زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی

فتح الله عیننا، جمع‌الله بیننا
خفرات اتیننا، بجمال و غبغب

هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر
که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی

املاالکأس لا تقل لنداماک اصبروا
نفدالصبرالتقی یا حبیبی و صاحبی

زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد
دو جهان از تو زنده شد چه دلاویز مشربی!

حیث ما حاول‌الثری، فمه جانب‌السما
حبث ما حل خاطری، انت قصدی و مطلبی

دل به اسباب این جهان به امید تو می‌رود
که تو اسباب را همه بید خود مسببی

ز تو مشغول می‌شود به سبب‌ها ضمیرها
خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی

املا لکأس صاحبی، من دنان ابن راهب
یا کریما مکرما تتجمل و تطرب

هله خامش مگو صلا، تو که داری بخور هلا
چو درین ظل دولتی ز چه رو در تقلبی؟!

سکرالقوم فاسکتوا طرب‌الروح فانصتوا
وصلوا لا تعربدوا طلبا للتغلب

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×