آکادمی پلیکان

مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته (2410)

- اندازه متن +

مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته
که شرم بادت از آن زلف‌های آشفته

از این سپس منم و شب روی و حلقه یار
شب دراز و تب و رازهای ناگفته

برون پرده درند آن بتان و سوزانند
که لطف‌های بتان در شب است بنهفته

به خواب کن همه را طاق شو از این جفتان
به سوی طاق و رواقش مرو به شب جفته

بدانک خلوت شب بر مثال دریایی است
به قعر بحر بود درهای ناسفته

رخ چو کعبه نما شاه شمس تبریزی
که باشدت عوض حج‌های پذرفته

×