آکادمی شعر پلیکان

نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان (2081)

- اندازه متن +

نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان
مرا به خوان تو باید هزار حلق و دهان

بیا که آب حیاتی و بنده مستسقی
نه بنده راست ملالت نه لطف راست کران

بیا که بحر معلق توی و من ماهی
میان بحرم و این بحر را کی دید میان

ز بحر توست یکی قطره آب خاک آلود
که جان شده‌ست به پیش جماعتی بی‌جان

بیا بیا که توی آفتاب و من ذره
به پیش شعله رویت چو ذره چرخ زنان

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×