آکادمی پلیکان

چو با ما یار ما امروز جفتست (352)

- اندازه متن +

چو با ما یار ما امروز جفتست
بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست

همه مستند این جا محرمانند
میندیش از کسی غماز خفته‌ست

خزان خفت و بهاران گشت بیدار
نمی‌بینی درخت و گل شکفته‌ست

اگر یک روز باقی باشد از دی
زمین لب بسته است و گل نهفته‌ست

هلا در خواب کن اوباش تن را
که گوهرهای جانی جمله سفته‌ست

خمش کن زردهی زان در نیابی
وگر محرم شوی بستان که مفتست

میانگین امتیازات ۵ از ۵
قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×