آکادمی پلیکان

پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا (251)

- اندازه متن +

پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
از من و ما بگذر و زوتر بیا

پیشتر آ درگذر از ما و من
پیشتر آ تا نه تو باشی نه ما

کبر و تکبر بگذار و بگیر
در عوض کبر چنین کبریا

گفت الست و تو بگفتی بلی
شکر بلی چیست کشیدن بلا

سر بلی چیست که یعنی منم
حلقه زن درگه فقر و فنا

هم برو از جا و هم از جا مرو
جا ز کجا حضرت بی‌جا کجا

پاک شو از خویش و همه خاک شو
تا که ز خاک تو بروید گیا

ور چو گیا خشک شوی خوش بسوز
تا که ز سوز تو فروزد ضیا

ور شوی از سوز چو خاکستری
باشد خاکستر تو کیمیا

بنگر در غیب چه سان کیمیاست
کو ز کف خاک بسازد تو را

از کف دریا بنگارد زمین
دود سیه را بنگارد سما

لقمه نان را مدد جان کند
باد نفس را دهد این علم‌ها

پیش چنین کار و کیا جان بده
فقر به جان داند جود و سخا

جان پر از علت او را دهی
جان بستانی خوش و بی‌منتها

بس کنم این گفتن و خامش کنم
در خمشی به سخن جان فزا

میانگین امتیازات ۵ از ۵
قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×