آکادمی پلیکان

کهن گشته این نامهٔ باستان (65)

- اندازه متن +

کهن گشته این نامهٔ باستان
ز گفتار و کردار آن راستان

همی نوکنم گفته‌ها زین سخن
ز گفتار بیدار مرد کهن

بود بیت، شش بار بیور هزار
سخنهای شایسته و غمگسار

نبیند کسی نامهٔ پارسی
نوشته به ابیات صدبار سی

اگر بازجویی درو بیت بد
همانا که کم باشد از پانصد

چنین شهریاری و بخشنده‌ای
به گیتی ز شاهان درخشنده‌ای

نکرد اندرین داستانها نگاه
ز بدگوی و بخت بد آمد گناه

حسد کرد بدگوی در کار من
تبه شد بر شاه بازار من

چو سالار شاه این سخنهای نغز
بخواند ببیند به پاکیزه نغز

ز گنجش من ایدر شوم شادمان
کزو دور بادا بد بدگمان

وزان پس کند یاد بر شهریار
مگر تخم رنج من آید ببار

که جاوید باد افسر و تخت اوی
ز خورشید تابنده‌تر بخت اوی

چنین گفت داننده دهقان پیر
که دانش بود مرد را دستگیر

غم و شادمانی بباید کشید
ز هر شور و تلخی بباید چشید

جوانان داننده و باگهر
نگیرند بی آزمایش هنر

چو پرویز ناباک بود و جوان
پدر زنده و پور چون پهلوان

ورا در زمین دوست شیرین بدی
برو بر چو روشن جهان بین بدی

پسندش نبودی جزو در جهان
ز خوبان و از دختران مهان

ز شیرین جدا بود یک روزگار
بدان گه که بد در جهان شهریار

بگرد جهان در بی‌آرام بود
که کارش همه رزم بهرام بود

چو خسرو بپردخت چندی به مهر
شب و روز گریان بدی خوب‌چهر

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×