بر پشت من از زمانه تو میآید (67)
-
اندازه متن
+
بر پشت من از زمانه تو میآید
وز من همه کار نانکو میآید
جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو
گفتا چه کنم خانه فرومیآید
بر پشت من از زمانه تو میآید
وز من همه کار نانکو میآید
جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو
گفتا چه کنم خانه فرومیآید
ای دوست حقیقت شنو از من سخنی با بادهٔ لعل باش و با سیم تنی
…
خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت…

