ای چون علم بلند در صحرائی (1716)
-
اندازه متن
+
ای چون علم بلند در صحرائی
وی چون شکر شگرف در حلوائی
زان میترسم که بدرگ و بدرائی
در مغز تو افکند دگر سودائی
ای چون علم بلند در صحرائی
وی چون شکر شگرف در حلوائی
زان میترسم که بدرگ و بدرائی
در مغز تو افکند دگر سودائی
یک چند میان خلق کردیم درنگ ز ایشان بوفا نه بوی دیدیم نه رنگ
آن به…
گویند که عشق بانگ و نامست دروغ گویند امید عشق خامست دروغ
کیوان سعادت بر ما…

