با دل گفتم که ای دل از نادانی (1780)
-
اندازه متن
+
با دل گفتم که ای دل از نادانی
محروم ز خدمت شدهای میدانی
دل گفت مرا سخن غلط میرانی
من لازم خدمتم تو سرگردانی
با دل گفتم که ای دل از نادانی
محروم ز خدمت شدهای میدانی
دل گفت مرا سخن غلط میرانی
من لازم خدمتم تو سرگردانی
دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی امشب به دغل به هر سویی میافتی
گفتم که مرا تا…
ای غایب از این محضر از مات سلام الله وی از همه حاضرتر از مات سلام الله