بر گرد جهان این دل آوارهٔ من (1439)
-
اندازه متن
+
بر گرد جهان این دل آوارهٔ من
بسیار سفر کرد پی چارهٔ من
وان آب حیات خوش و خوشخوارهٔ من
جوشید و برآمد ز دل خارهٔ من
بر گرد جهان این دل آوارهٔ من
بسیار سفر کرد پی چارهٔ من
وان آب حیات خوش و خوشخوارهٔ من
جوشید و برآمد ز دل خارهٔ من
گفت با درویش روزی یک خسی که ترا اینجا نمیداند کسی
زرگر آفتاب را بسته گاز میکنی کرته شام را ز مه نقش و طراز میکنی
روز…