مائیم که پوستین بگازر دادیم (1319)
-
اندازه متن
+
مائیم که پوستین بگازر دادیم
وز دادن پوستین بگازر شادیم
در بحر غمی که ساحل و قعرش نیست
نظارهگر آمدیم و پست افتادیم
مائیم که پوستین بگازر دادیم
وز دادن پوستین بگازر شادیم
در بحر غمی که ساحل و قعرش نیست
نظارهگر آمدیم و پست افتادیم
ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی هر لحظه بر او نقش دگر اندازی
گه مات…
بسوزانیم سودا و جنون را درآشامیم هر دم موج خون را
حریف دوزخآشامانِ مستیم که بشکافند…

